ایران – کارگری
اتحاد ننگین بر علیه کارگران ایران!
مقاله وارده
به قلم: عارف فتحی
اتحاد علیه کارگران !
بدون پیریزی مقدمه و پرهیز از اطاله کلام به سراغ اصل ماوقع و ماجرا میرویم. پس از انتشار جوابیهی کارگران به نامهی انجمنهای اسلامی (که حکایت از رشد روزافزون اگاهی طبقاتی در میان کارگران و ایستادگی مقابل هر جریان موجسوار بر موج سنگین و خروشان مطالبات جنبش کارگری داشت) شاهد تحرکات هدفمندی از سوی انجمنها بودیم که تماماً نشاندهندهی مقاصد پنهانی و مواضع ضدکارگری در میان اهالی تشکلهای مذکور بود… اکنون بنا داریم به شرح و تحلیل رفتار اعضاء تشکلهای اسلامی دانشجویان متحد در قبال جوابیه کارگران بپردازیم. بوضوح شاهد بودیم که این جوابیه به مذاق هیچیک از اهالی این تشکلها ــ که قبلتر راجع به ماهیت ارتجاعی و و مشی فرصتطلبانه و رویه امنیتی حاکم بر ساز و کار فعالیتشان توضیح دادیم ــ خوش نیامد.
تا آنجا که برای منکوب کردن جوابیهی کارگران هفتتپه شروع به سمپاشی نموده و از طریق تشکیک در جوابیه مذکور و نسبت دادن آن به «یکعدهی معلومالحالِ افراطی» به پروندهسازی علیه کارگران و ارسال سیگنال به نهادهای امنیتی مبادرت ورزیدند. بنا نداریم از تاریخ و میراث شومی که انجمنهای اسلامی به دوش میکشند صحبت کنیم. بنا نداریم از حذف و خفه کردن صدای مخالفین در دانشگاه، از سرکوب و همدستی با نهاد امنیتی صحبت کنیم.
از مامضی نمیگوییم چون ماجرای امروز باندازه قصههای دیروز رسواست. امروز در دانشگاه شاهد اتحادی ننگین و وحدتی تاریخی علیه طبقه کارگر در اردوگاه آن اقلیت محضی هستیم که بدون وابستگی به جریانهای سیاسی بیرون از دانشگاه نوا و اقبالی در میان دانشجویان مستقل و حامی طبقه کارگر ندارد.
در این میان ضروریست به اهمیت بند چهارم جوابیه کارگران در رابطه با نقش سرکوبگر تشکلهای مذهبی ــ انجمنهای اسلامی و شوراهای اسلامی کار اشاره کنیم.
تاریخ به نیکی نشان داده که تشکلهای مذهبی یا با موعظههای تهدیدآمیز، تهمت زدن و متهم کردن کارگران به «طمع» و «آزمندی» با حرکات آنان مقابله میکنند یا در موضعی هوشمندانه و عوامفریبانه مقصود واقعیشان را پنهان کرده و دیگر نه مانند یک دشمن آشکار، بلکه همچون دوستی مصنوعی، با کارگران روبرو میشوند. کارگران همواره باید از خطر نفوذ این جماعت به صفوف کارگری آگاه باشند و مجذوب کلمات شیرین و فریبندهی آنان نشوند. شما کارگران رنجدیده بیشتر از همگان به نقش و کارکرد شوراهای اسلامی کار واقفید و به درستی دست به مقایسهی آن با انجمنهای اسلامی در دانشگاهها زددهاید.
انجمنهای اسلامی در دانشگاهها نیز مانند شوراهای اسلامی کار از تمامی عوامل غارت، تنگدستی و سرکوب کارگران حمایت میکنند و انتظار دارند زمانی که تحت پوشش ادا و اطوارهای خیرخواهانه و حمایتگرانه و با اهداف و اغراض سیاسی دست به سوی کارگران دراز میکنند با آنان همان رفتاری شود که با متحدین واقعی طبقه کارگر میشود. از این رو زمانی که ماهیت واقعیشان توسط خود کارگران افشا میشود برآشفته شده، دست به لجنپراکنی زده و خواسته یا ناخواسته برای کارگران پروندهسازی امنیتی میکنند. در نهایت لازم به ذکر است که ما به هیچ طریق با عقاید مذهبی مبارزه نمیکنیم. بعکس خواهان آزادی کامل وجدان برای هر فرد و گسترده ترین مدارای ممکن برای ایمان و عقیدهایم.
سوءاستفاده های سیاسی از کارگران با کشاندن آنها با مراکز اداری به بهانه استخدام و آینده درخشان و در اصل برای برچسب زدن از طریق تهدید – تحریک – پرونده سازی – جوسازی سیاسی انقلابی و ضد انقلابی توسط عناصر دولتی دست نشانده رژیم که سالهاست بر سر قدرت نشسته اند.
این عناصر دولتی با بوجود آوردن پیمانهای حجمی در شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی جوانان مردم را تحریک بر استخدام و آینده درخشان کرده و با سوءاستفاده از آنها به روشهای مختلف آنان را مورد شدیدترین استثمارهای سیاسی قرار داده اند.
این عناصر دست نشانده دولتی که اکثرا از خانواده های شهید – جنباز و بسیجی و وابسته به دستگاههای امنیتی که سالها با بالا کشیدن ثروت کشور در جیب خود و عوامل دست نشانده خود مردم را در فلاکت و بدبختی انداخته اند جوانان آنان را نیز در جهت اهداف دولتی قربانی رانت خواریهای خود میکنند.
سالهاست با چشم خود شاهد هستیم که عناصر دولتی با اولیت قرار دادن استخدام بسیحیان – وابستگان دولتی و خانواده های شهید و ایثارگر و جانباز عملا بر سر ثروت و قدرت کشور قرار گرفته اند ولی در زمان شروع تحریمها از طریق رسانه های اینترنتی وابسته به عوامل خود با مردم فریبی از خود شخصیتهای دگری به نمایش گذاشته و با تحریم جوانان مردم که در این پیمانها بعنوان کارگر از آنها سوءاستفاده کرده بودن آنان را با تحریک و پرونده سازی و انتشار مستندات ساختگی با برنامه ریزی از قبل طراحی شده از طریق این سایتها و اقدام به خودافشاء گری به زبان این جانان آنان را وابسته به دستگاههای دولتی بیان کرده و خودشان را تافته جدابافته از این دستگاهها معرفی می کنند تا اموال و دارائیهای آنان در داخل و خارج مورد تحریم قرار نگیرد.
این عناصر و سرکرده های رژیم از این طریق با غارت بیت المال مردم و نفوذ در تمامی کشورها از این طریق یا به خطر انداختن جان جوانان مردم مقدمه چینی اقدامات سرکوبگرانه تدارک میبینند.
باید پرسید که سمتهای کلیدی و پول خزانه دولتی مگر بغیر از عناصر دولتی وابسته به خود ر›یم دست کس دیگری است که در زمان شروع تحریمها از خود چهره های ساختگی به نمایش میگذارند؟
چگونه کارگران معترض بکارگیری شده در این پیمانها قربانی رانت خواریهای دولتی شده و بناچار بعد از سالها تلاش و تباهی عمر برباد رفته با آبرو ریزی و پرونده سازی توسط همین عناصر دولتی و بسیج بر سر این کارگران و از بین بردن شخصیت آنها مجبور به کناره گیری از کار بلاتکلیف خود میکنند که عناصر دولتی فرصتی برای اتهام زنی تدارک میبینند تا با دشمن تراشی مجازی نه تنها دزدیهای خود را پنهان کرده از طرفی با دور زدن تحریمها بدین گونه دست به مردم فریبی و منحرف نمودن اذهان تمام کشورها نمایند.
تمامی این اقدامات سیاسی بر علیه کارگران نشان از این موضوع دارد که این رژیم برای پیشبرد اهداف سودجویانه خود هیچ گونه ارزشی به کارگران و مردم قائل نبوده و صرفا آنان را به چشم ابزاری برای سوء استفاده در جهت اهداف خود قربانی میکنند.